حساب، نشان، مارک، امتیاز، نمره، چوب خط، نمره امتحان، حساب امتیازات، امتیاز گرفتن، بحساب آوردن، پوان اورد ن، با چوب خط حساب کردن، علامت گذاردن، ثبت کردن، تحقیر کردن، پرداختن، حساب کردن سایر م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] کلاس نمره، طبقه نمره
زیران خط بکشید [ریاضیات] زیر آن خط بکشید
شیار بازشو [علوم و فنّاوری غذا] بخش نیمهبریدهای در بستهبندی که باز کردن بسته را آسان میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
ان واژه راخط بزنید، روی ان واژه خط بکشید
بازینما [ورزش] تابلوی بزرگ که از آن برای اعلام زمان و امتیاز و دیگر اطلاعات مربوط به مسابقه استفاده میکنند
(در میدان مسابقه و غیره) تابلوی امتیازها [فوتبال] تابلوی اعلان نتایج
حساب نگهدار سایر معانی: حساب نگهدار
(پزشکی کودک - دراندازه گیری علایم حیات طبیعی حدود یک دقیقه پس از تولد نوزاد) سنجه ی اپگار (کودکی که نمره ی بالاتر از هفت بیاورد از سلامتی کامل برخوردار است)
[آمار] نمره بِریه
[آمار] نمره های کانونی
[ریاضیات] نمره ی تغییر