موافق اصول اموزشگاهها، مطابق منطق قدیمی ها، طلبه وار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(کلیسای کاتولیک - به ویژه jesuit ها) مدرسه ی علوم الهی، اهل تحقق وتتبع، علم فروش
لفظ قلم، کتابی، غیر متداول سایر معانی: دارای دانش کتابی (تئوری ولی نه عملی)، (واژه ی نسبتا منفی) کرم کتاب، کسی که همیشه سرش در کتاب است، میرزا قلمدان، وابسته به کتاب
باستانی، کلاسیک، مطابق بهترین نمونه، پیرو سبکهای باستانی، ردهای، وابسته به ادبیات باستانی سایر معانی: وابسته به هنر و ادبیات یونان و روم باستان، ناشی از اصول و سنت های هنری و ادبی یونان و رو ...
دانشمند، فرجاد، متبحر، عالم، اموزنده، دانشمندانه سایر معانی: فاضل، بحرالعلوم، گسترده دانش، علامه
وابسته به اموزش و پرورش سایر معانی: وابسته به آموزش و پرورش و معلم ها، آموزشی، تدریسی (pedagogical هم می گویند)
موشکاف، ملانقطی سایر معانی: وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی