بارو، برج و بارو سایر معانی: (در دژهای نظامی قدیم) دندانه های بالای دیوار قلعه و برج، کنگره ی بارو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخته سنگ، صخره سایر معانی: پرتگاه، صخره ی بلند و پرشیب (معمولا بر فراز ساحل)، تندان، خرسنگ، کوهپاره [عمران و معماری] تندان - دیواره [زمین شناسی] تخته سنگ، صخره