عرصهای مشخص متشکل از پارهچینی از چند بومسازگان و زمینچهر و اجتماعات گیاهی، فارغ از هرگونه مرزبندی و حصارکشی غیرطبیعی|||متـ . چشمانداز 1 [مهندسی منابع طبیعی - مح ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بازنمود مسیرها و ربایندههای شگفت که حالتهای ممکن انطباق یک سامانۀ پیچیده با محیطش را نشان میدهد [آیندهپژوهی]
مجموعهای از قطعهها (patch) ، شامل بیشهها و کشتزارها و برکهها و خانهها، و گذرگاهها، شامل جادهها و پرچینها و رودخانهها، و شبکهها شام ...
عملیاتی که خروج نیروهای نظامی را از مناطق دشمن یا مناطق تحت نظر او ممکن میسازد [علوم نظامی]
فراگرفتن پاسخی که به موجود زنده امکان میدهد از یک محرک آزاردهنده بگریزد [روانشناسی]
راه علامتگذاریشده در کشتی که در مواقع اضطراری میتوان ازطریق آن فرار کرد [حملونقل دریایی]
شخصی که برای فرار از موقعیت یا خُلق ناخوشایند به مصرف الکل روی میآورد [اعتیاد]