ایمنی اجتماع [حقوق] مجموعۀ سازوکارهایی که اجتماع برای ایجاد و ارتقای ایمنی اعضای خود در برابر مسائل اجتماعی ایجاد میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] سکوی ایمنی سر دکل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] ایمنی شد
[نفت] قفس ایمنی دکل
(نسبت استحکام هر چیز به حداکثر فشاری که برآن وارد خواهد آمد) سازه ی ایمنی، ضریب اطمینان [عمران و معماری] ضریب اطمینان - ضریب ایمنی [مهندسی گاز] ضریب اطمینان [زمین شناسی] ضریب اطمینان ،نسبت ن ...
[نفت] ضریب اطمینان
[حسابداری] حاشیه ایمنی [عمران و معماری] حاشیه اطمینان
[ریاضیات] ایمنی حرفه ای
[عمران و معماری] ضریب قسمتی ایمنی
[نفت] زنجیر ایمنی شیلنگ دوار
ایمنی سامانه [رایانه و فنّاوری اطلاعات] حالتی که در آن سامانه از خطراتی که به آسیب دیدن و از دست رفتن دادهها و نرمافزارها و سختافزارها منجر میشود، ایمن باشد ...
جلوگیری از ابستنی، زاد ایست سایر معانی: جلوگیری از آبستنی، کنترل موالید، زادمهار، تنظیم خانواده [زمین شناسی] جلوگیری از آبستنی، تنظیم موالید [بهداشت] مهار زایش - کنترل موالید ...