پیش بینی، احتیاط، ژرفی، حزم، اقدام احتیاطی، احتیاط کردن سایر معانی: عامل احتیاطی، هوشکاری، از پیش مواظب بودن، پیش هشیاری، پیش آمایی [برق و الکترونیک] احتیاط [حقوق] احتیاط، حزم، اقدام احتیاطی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی