موتورگردانی [حملونقل هوایی] بالا بردن شتاب موتور درجا و با استفاده از سوخت
واژههای مصوب فرهنگستان
منطقۀ موتورگردانی [حملونقل هوایی] بخشی از فرودگاه در نزدیکی خزشراه که به موتورگردانی اختصاص یافته است
پَسار بادچرخی [حملونقل هوایی] پَسار ناشی از سرعت بخشیدن به چرخهای ارابۀ فرود در هنگام فرودتماس
غنی کردن، پرمایهکردن، توانگر کردن، غنیساختن سایر معانی: پول دار کردن، ثروتمند کردن، دولتمند کردن، ارزشمند کردن، (ویتامین یا مواد مغذی یا کود و غیره) دادن به، بارور کردن، توانمند کردن [نساجی] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارا بودن، بدهکار بودن، مدیون بودن، مرهون بودن سایر معانی: وام دار بودن، قرض داشتن، بدهی داشتن، (به کسی یا چیزی) دین داشتن، زیر بار منت بودن، سپاسمند بودن، (قدیمی) داشتن، مالک بودن [حقوق] بد ...