[زمین شناسی] کانسنگ قطعی، ذخایر اثبات شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] ذخیره قطعی - ذخایر کانی های فلزی و غیر فلزی و نفت و گاز که برای آن ها ارزیابی های کمی و کیفی قابل اعتماد انجام گرفته است.
[نفت] ذخایر مسلم نفت قابل استخراج
وابسته بشهر، اهل پروانس، زبان پروانسی
(بخشی از جنوب فرانسه که کنار دریای مدیترانه است) پرونس
یافتگاه [باستانشناسی] خاستگاه و حوزۀ تعلق فرهنگی هر اثر تاریخی یا هنری یا باستانشناختی
واژههای مصوب فرهنگستان
(جانور شناسی) پیش شکمچه
دستگاه ورآوری [علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که حجم خمیر را افزایش میدهد
اثبات کردن، محقق کردن، ثابت کردن، در چاپخانه نمونه گرفتن محک زدن
ضرب المثلی، مثلی سایر معانی: زبانزد، شهره، معروف، وابسته به ضرب المثل، به صورت ضرب المثل، ضرب المثل شده، مشهور، انگشت نما
تعبیر ضرب المثلی
تعبیر مثلی یا ضرب المثلی