برونگرایی [علوم تشریحی] تمایل فرد به جهان خارج و ارتباط و تعامل با دیگران
واژههای مصوب فرهنگستان
برونگرای، دارای رویش برونی سایر معانی: (روان شناسی) برونگرا (در برابر: درونگرا introvert)، extravert دارای رویش برونی، شخصی که تمام عقاید وافکارش متوجه بیرون ازخودش است
دیکشنری انگلیسی به فارسی
groveller خزنده، پست
پست، خوار، فرومایه، سینه مال رونده
دهش او ضرب المثل مشهور بود
[فوتبال] پیشرفت
[علوم دامی] روش پیشرفته مقایسه همزمان چند کارکرد .
[ریاضیات] روش اصلاح شده ی اویلر
پیشرفت، بهتر شدن، بهبود، تکمیل، تهذیب، تکامل، بهسازی سایر معانی: آبادی، آبادسازی، اصلاح، نضج، ترقی، رفاه [عمران و معماری] بهسازی [برق و الکترونیک] اصلاح، بهبود [صنعت] بهبود، رشد، پیشرفت [نسا ...
[حسابداری] بهسازی [حقوق] مستحدثات، اصلاحات
اصلاح کننده، ترقی کننده، بهبودی دهنده، لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
مسلما"، محققا"