[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Pb2Mn++(As+++O3)2•2(H2O)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(اسکاتلند) سرحال،بشاش،سرزنده،پررو
[زمین شناسی] آهن دار
(جانور شناسی) با قرقره (از تیره ی tetraonidae)، سیاه خروس، (عامیانه)، شکایت کردن، غرزدن، با قرقره، نوعی رنگ قهوه ای
[عمران و معماری] کفشک
[کوه نوردی] روشلواری، شلوار بادگیر
شلواری که در کمرگشادو در قوزک تنگ است
(جانور شناسی) سیاه خروس طوقی (bonasa umbellus - بومی امریکای شمالی - partridge هم می گویند)، کبک، قرقاول
(جانورشناسی) سیاه خروس برنجاسپ (centrocercus urophasianus که بومی آمریکای شمالی است - به ماده ی آن می گویند: hen sage)
ترسویی، بزدلی
شلوار، تنبان، ساق پوش سایر معانی: شلوار، تنبان [نساجی] شلوار - شلوارک
فعال کردن، کنشور کردن، بفعالیت پرداختن، تخلیص کردن، سوق دادن، بکار انداختن سایر معانی: به کار انداختن، کنانیدن، (برای عملیات نظامی) مجهز و آماده کردن، (ماشه ی جنگ افزار) چکانیدن، (مین و نارن ...