خاتمه دادن، بپایان رساندن، منعقد کردن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، ختم کردن سایر معانی: پایان دادن، پایان یافتن، تمام کردن یا شدن، خاتمه یافتن، فرجامیدن، نتیجه گیری کردن، (امریکا) تصمیم گرفتن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به اوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاع رسیدن، بحد اعلی رسیدن سایر معانی: به اوج (اوگ) رسیدن یا رساندن، به کمال رسیدن یا رساندن، به فرازینگاه رسیدن، انجامیدن، منجر شدن به [زمین شناسی] بهاوج رسیدن، بحد ...