گردن کلفت، شخص خشن سایر معانی: (عامیانه) لات، الواط، چاقوکش، داش، کارگر چاه کن (چاه نفت) [زمین شناسی] کارگر حفاری - یک کارگر ساده در افراد حفاری. همچنین کسی که دکل های حفاری را ساخته و تعمیر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناهنجار، درشت، بی ادب، خشن، زمخت، غلیظ، زبر سایر معانی: درشت دانه، نتراشیده و نخراشیده، غیر دقیق، لچر، پست، نامرغوب، بی نزاکت [عمران و معماری] درشت [نساجی] خشن - سفت - ضخیم [ریاضیات] درشت، ض ...
(داستان سفرهای گالیور اثر swift) یاهو (موجودات نیمه انسان و نیمه میمون)، جانوری که درقالب انسانی باشد، ادم حیوان صفت [کامپیوتر] موتور جستجوی مشهوری برای شبکه جهانی اینترنت که توسط http://www ...