[زمین شناسی] گارنت چرخیده - یک بلور گارنت که شواهدی مبنی بر این نشان می دهد که بلور در حین دگرگونی چرخیده است. (نوف و اینگرسون 1938). مترادف: گارنت چرخیده. گارنت چرخشی. گارنت مارپیچ. گارنت گ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[معدن] چالزن با چرخش مستقل (چالزنی)
[زمین شناسی] گارنت مارپیچ، گارنت چرخشی - رجوع شود به گارنت چرخیده (rotated garnet).
صفحه شماره گیر، شاخص، صفحهء مدرج ساعت، صفحه عقربک دار، شماره گرفتن، گرفتن تلفن یا رادیو و غیره سایر معانی: (هر صفحه ی مدرج مانند صفحه ی ساعت و یا صفحه ی رادیو که طول امواج روی آن ثبت شده است ...
تغییر کردن، دور زدن، گردش کردن، سیر کردن، چرخیدن، گردیدن سایر معانی: (به دور محور) چرخیدن، گشتن، دورگشتن، چرخ زدن، مورد تفکر قرار دادن، در فکر پروراندن، تامل کردن [مهندسی گاز] دوران کردن [ری ...
حلقه گردان، روی محور گردیده، قسمت گردنده میخ یا پیچ سرپهن، گردنده، چرخاندن سایر معانی: (مکانیک)، مفصل گردان، قلاب زنجیر، لولای پاشنه گرد، ته مته، پی چرخ، بن چرخ، (روی لولای پاشنه گرد یا مفصل ...
گردش، چرخش، چرخیدن سایر معانی: چرخاندن، گرداندن، چرخ دادن، تاب دادن، پیچاندن، پیچ و تاب دادن، (به سرعت دور محور) گشتن، دور زدن