خانه، اتاق، محل، جا، فضا، مسکن گزیدن، منزل دادن به، وسیعتر کردن سایر معانی: جای کافی، گنجایی، امکان، شایش، (مجازی) جا، (جمع) مسکن، جای زندگی، آپارتمان، منزل، حاضران (در اتاق)، اهل اتاق، (قدی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(هتل و متل) متصدی ثبت نام مهمانان و تعیین اتاق آنان
اتاقشماری [گردشگری و جهانگردی] شمارش همه اتاقهای اشغالشده مهمانخانه
واژههای مصوب فرهنگستان
کارت شناسه اتاق [گردشگری و جهانگردی] کارتی که در آن اطلاعات مربوط به مشخصهها و متعلقات مهم هر یک از اتاقهای مهمان درج میشود ...
اطاق شماره 3
تعرفۀ فقط اتاق [گردشگری و جهانگردی] تعرفۀ اتاق بدون در نظر گرفتن قیمت غذا یا نوشابه|||متـ . فقطاتاق
صورتغذای اتاق [گردشگری و جهانگردی] صورتغذایی که واحدهای اقامتی برای پذیرایی در اتاق به مهمانان عرضه میکنند|||متـ . منوی اتاق ...
وضعیت اتاق [گردشگری و جهانگردی] اطلاعات مربوط به هر یک از اتاقهای مهمانخانه از نظر ذخیره جا و خانهداری
اتاق با حمام [گردشگری و جهانگردی] ← اتاق حمامدار
اتاقک یا کوپه یک نفری ترن سایر معانی: (قطار مسافری) کوپه ی یک نفری، کوپه ی دربست
بقدر یک اتاق پر سایر معانی: به اندازه ی یک اتاق، یک اتاق پر، جادار
هم اتاقی، هم خانه، هم اطاق، هم اتاق