جنبیده، جنبش، تکان [برق و الکترونیک] گردش جلو و عقب کنترل تنظیمی در گیرنده سوپر هتروداین به هنگام تنظیم خازن نوسان ساز در نزدیکی انتهای کم حوزه تنظیم برای به دست آوردن تنظیم دقیق تر .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] میله یا محور پایه دفتین
تحریک، پریشانی، تلاطم، هیجان، سراسیگی، اشفتگی سایر معانی: اضطراب، هراس، آسیمگی، سراسیمگی، دل آشفتگی، پریشان حالی، تکان شدید، هم زدن [سینما] سیستم گردش مداوم دارو در تانکها/میزان گردش دارو [ع ...
پیستونلرزی [قطعات و اجزای خودرو] لرزش پیستون در داخل سیلندر که ناشی از خلاصی بیشازحد پیستون است
واژههای مصوب فرهنگستان
فعال، سرزنده سایر معانی: پرشوق و ذوق، خواهان، پر حرارت، پرانرژی، پرشور، دارای دل و دماغ، داغ، دلیرانه، متهورانه، با روح، روح دار، جاندار، دلبر
زرنگ، چابک، چالاک، فرز، سریع، با هوش، دانا، قشنگ سایر معانی: (پیر مرد) پر حرارت، سر زنده، اهل حال
موج، خیزاب، خیز، فر موی سر، دست تکان دادن، موجی بودن، موج زدن، تشکیل موج دادن سایر معانی: خیزه، آبخیز، فر، جعد، تاب گیسو، چین و شکن، پیچ و تاب، حرکت، تکان، جنب، جنباندن، نوسان، اهتزاز، نوسان ...
حرکت شدید ساقۀ درخت براثر وزش باد که ممکن است به تکان یقه و ریشه نیز منجر بشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]