گوشت گاوکباب شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخ کننده سایر معانی: (شخص یا اسباب) برشته کننده، کباب پز، ظرف یا فر برای کباب کردن یا بریان کردن، سر کننده
معمارى : تشویه شیمى : تشویه [شیمی] تشویه، برشته کردن [عمران و معماری] تشویه
برشتهکن ناپیوسته [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی] نوعی برشتهکن که در آن میزان مشخصی از قهوه در مدتزمان معینی برشته میشود و قهوه برشتهشده پیش از افزودن دست ...
واژههای مصوب فرهنگستان
برشتهکن قهوه، برشتهکن [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی] دستگاهی ویژه برشته کردن قهوه |||متـ . دستگاه برشتهکنی coffee roasting machine ...
قهوه تیرهبرشت [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی] قهوهای که برشتن آن پس از ترق دوم متوقف میشود
قهوه تازهبرشت [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی] قهوهای که از برشتن آن زمان زیادی نگذشته است
موسی ازحیکسال تاریخی پیش اززردتشت بوده است
[معدن] تشویه بیش از حد (عمومی فرآوری)
دک ودنده کسیرا خرد کردن
پیرو زردشت، زرتشتی، زردشتی سایر معانی: (از ریشه ی فارسی) زرتشتی، گبر
پرسیدن، خواستن، سوال کردن، جویا شدن، طلب کردن، طلبیدن، دعوت کردن، پرسش کردن، خبر گرفتن، خواهش کردن، برای چیزی بی تاب شدن سایر معانی: استعلام کردن، درخواست کردن، رو انداختن، استدعا کردن، (قیم ...