رود، رودخانه سایر معانی: شط، هر چیز رود مانند، چوب بر، هیزم شکن، چاک دهنده [عمران و معماری] رودخانه - نهر - رود [کامپیوتر] رودخانه - مسیری از فضای سفید میان کلمات که به نظر می رسد در یک نوشت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] سد رودخانه ای - تجمع پشته مانند آبرفت در یک کانال، در امتداد کناره ها، یا در دهانه یک رودخانه. این پشته معمولاً در زمان جزر نمایان است و تشکیل یک بندآوری یا مانع را در کشتیرانی ...
[زمین شناسی] رود آورد - کانالی که حاوی آب یک رود بوده یا هست. - نیز نوشته می شود: riverbed
پیشبینی رودخانه [علوم جَوّ] پیشبینی آبدهی یا حالت مورد انتظار در یک زمان معین یا پیشبینی حجم کل شارش در یک یا چند نقطۀ رودخانه در یک بازۀ زمانی معین ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رجوع شود به: hippopotamus
[عمران و معماری] هیدرولیک رودخانه
[زمین شناسی] ریخت شناسی رودخانه - مطالعه الگوی کانال و هندسه کانال در چند نقطه در امتداد کانال یک رودخانه که شامل شبکه شاخابه ها درون حوضه آبریز (یا زهکشی) است. مترادف: ریخت شناسی کانال. ریخ ...
[زمین شناسی] فسفات ریگ رودخانه ای - اصطلاح رایج در فلوریدا برای نوعی فسفات ریگی تیره که از سدها یا دشت های سیلابی رودخانه ها به دست می آید.
[عمران و معماری] نیمرخ رودخانه [زمین شناسی] نیمرخ رودخانه - نیمرخ طولی یک رودخانه را گویند.
[زمین شناسی] سنگ رودخانه - اصطلاح رایج در کارولینای جنوبی برای فسفات ریگ رودخانه ای.
[آب و خاک] مطالعه رودخانه
[عمران و معماری] دره رود - دره رودخانه ای [زمین شناسی] دره رود، دره رودخانه ای [آب و خاک] دره رود