[زمین شناسی] شکاف باریک و دراز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کوه نوردی] سرچاک
پستصویر [روانشناسی] تجربهای حسی که پس از قطع محرک باقی میماند و معمولا بصری است
واژههای مصوب فرهنگستان
(فارسی) اهریمن
[نساجی] تمایز رنگی
[ریاضیات] بهینگی اولیه و شدنی دوگان
[ریاضیات] مساله ی اولیه ی محدود شده ی دوگان
دارای خاصیت مغناطیسی ضعیف ولی دائم (مانند ferrite magnetite)
تشدید فِرّیمغناطیسی [فیزیک] تشدید مغناطیسی هر مادۀ فِرّیمغناطیسی
تظاهر، ادا و اصول، دهن کجی، شکلک، نگاه ریایی سایر معانی: (به منظور لودگی یا تمسخر) شکلک در آوردن، دهن کجی کردن، (از شدت درد یا تنفر و غیره) قیافه ی خود را در هم کشیدن، صورت خود را معوج کردن، ...
[سینما] گریم کردن
(انسان شناسی باستان) انسان گریمالدی (که بقایای آن در ایتالیا کشف شد و مشابه انسان کرومانیون بود)