کم کم از هم جدا شدن، کم کم با هم غریبه شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] آشغالگیر (رودخانه) [آب و خاک] الوارگیر
بطری رانهای [اقیانوسشناسی] بطری یا شیئی که برای مطالعۀ جریانهای اقیانوسی، در آب دریا رها میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] برش یخچالی
[زمین شناسی] رس رانه ای، رس قلوه سنگی .
[آب و خاک] یخرفت
[زمین شناسی] یخسار رانه ای یک توده کوچک یخ جریانی در یک ناحیه کوهستاتی که عمدتاً توسط برف باد آورده از میدان های برفی، سراشیبی یا پشته های مجاور تغذیه می شود – مترادف : یخسار نوع اورالی – یخ ...
ی اب اورده، ی شناور [زمین شناسی] یخرانه الف ) هر یخی که شکسته شده باشد و از محل اصلی خود توسط باد ها و جریان ها جابه جا شده باشد، مانند یک تکه از یک تخته یخ شناور یا کوه یخ گسلیده ،قطعات س ...
[معدن] روش استخراج تونلی (معادن زیرزمینی)
[برق و الکترونیک] تحرک رانشی، تحرک سرعت میانگین رانش باربرها به ازاء واحد میدان الکتریکی در نیمرسانای همگن .
[شیمی] حرکت سوقی
[برق و الکترونیک] رانش الکترون