ساقدوش عروس، ندیمه عروس سایر معانی: ندیمه ی عروس، یکی از چند زنی که در مراسم ازدواج (به ویژه در کلیسا) عروس را همراهی می کنند، ساقدوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(شیمی) کلرید کلسیم (ترکیب سفید و بلورین به فرمول cacl2) [نفت] کلرور کلسیم
جمع واژه ی: cantharis، ذراریح خشک شده
علوم مهندسى : کربونیزه کردن
(در سابق) کشیش که در حوزه ی خود از کلیسایی به کلیسای دیگر سفر می کرد و به امور آن رسیدگی می کرد، کشیش سیار
استهزاء کردن، تمسخر کردن، بکسی خندیدن سایر معانی: به باد تمسخر گرفتن، (از روی تحقیر) خندیدن به، مسخره کردن، ریشخند کردن، استهزا کردن، مچل کردن، دست انداختن
خدمات عبور از مزاحم نشوید [مهندسی مخابرات] خدماتی که به تماسگیرنده امکان میدهد که از مزاحم نشوید گذر کند و با کاربر تماس بگیرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(نام تجارتی) دوریدان (دارویی به فرمول c13h15no2)
غرور بیهوده، خود بینی
تختهبرف نمایشی [ورزش] ← تختهبرف آزاد
[برق و الکترونیک] نیترید گالیم ماده ی مرکب دوتایی نیمه رسانا برای ساخت دیودهای نور افشان با نور آبی و محدوده ی طول موج 450 تا 500 نانومتر استفاده می شود .
[زمین شناسی] پوشش نباتی از نوع بلوط و شمشاد بر روی خاکهای آهکی سنگریزه دار که اغلب در نواحی مدیترانه ای دیده می شود