کردار، کنایه، گوشه، مسخره، شوخی، بذله، لطیفه، خوش مزگی، طعنه، تمسخر، مزاح، بذله گویی، ببازی گرفتن، مزاح گفتن، شوخی کردن، خنده کردن، استهزاء کردن، تمسخر کردن سایر معانی: سخره، دست اندازی، مضح ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی