دو رو، برگرداندنی، برگشت پذیر، پشت و رو کردنی، لغو کردنی، قابل نقض سایر معانی: وارون پذیر [شیمی] برگشت پذیر [عمران و معماری] برگشت پذیر - دو طرفه - قابل برگشت - واگشت پذیر - قابل بازگشت [برق ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] خزش برگشت پذیر
[عمران و معماری] زانوی 90 درجه
[نساجی] عینکی دولبه
ماشین گرمایی برگشتپذیر [فیزیک] هر ماشین گرمایی که بدون اتلاف گرما کار کند|||متـ . ماشین برگشتپذیر reversible engine
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] تغییر طول برگشت پذیر
مسیر برگشتپذیر [فیزیک] مسیر سامانۀ ترمودینامیکیای که در هر نقطه از آن بتوان با تغییر بسیار جزئی در شرایط ترمودینامیکی جهت فرایند را معکوس کرد ...
[برق و الکترونیک] تراوایی معکوس شدنی واژه ای برای تراوایی افزایش به هنگام بیشتر شدن تغییر در میدان مغناطیسی از مقدار کم .
فرایند برگشتپذیر [فیزیک] فرایند ترمودینامیکی آرمانیای که با تغییر بسیار جزئی شرایط بتوان آن را در جهت مخالف تکرار کرد
فرایند برگشتپذیر [مهندسی بسپار] فرایند ترمودینامیکی آرمانیای که با تغییر بسیار جزئی شرایط بتوان آن را در جهت مخالف تکرار کرد ...
[برق و الکترونیک] فرآیند قابل برگشت [زمین شناسی] فرآیند برگشت پذیر - یک فرآیند ترمودینامیکی که در آن، یک تغییر بسیار کوچک و جزئی در متغیرهای ویژه حالت سیستم می تواند جهت فرآیند را تغییر دهد. ...
[زمین شناسی] واکنش برگشت پذیر - واکنش شیمیایی که می تواند بسته به غلظت مواد واکنش دهنده در هر دو جهت پیش برود. [نساجی] واکنش برگشت پذیر