ارابۀ فرود جمعشو [حملونقل هوایی] ارابۀ فرودی که قابلیت جمع شدن دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
چرخِ دُم جمعشو [حملونقل هوایی] چرخ دُمی که قابلیت جمع شدن دارد
دست کشی، ترک، انکار، پس گیری سخن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] وسیله تو بردن سر پود کناره
جمع نشدنى، فاقد قوه قبض
نس، الغا، بطلان
منسوخ کردن، لغو کردن، باطل کردن، خنثی کردن، فسخ کردن سایر معانی: حلقه مانند، حلقوی، چنبری، حلقه وار، مدور، گرد، طوقی، زرفینی، فسخ و الغا کردن، کان لم یکن تلقی کردن [ریاضیات] از بین بردن، صفر ...
(دوچرخه و سه چرخه و غیره) به عقب پا زدن (برای پس روی یا ترمز)، (امریکا - بوکس بازی) به سرعت پس رفتن، اظهار ندامت کردن
لغو، فسخ، الغاء، ابطال، حذف سایر معانی: الغا، واداد، وادادگی، (ریاضی) اسقاط (قاعده)، تحویل، کسر، افکنش، هر چیز به هم خورده (یا: موقوف شده)، واداده، واداد شده، فسخ شده، باطل شده، نشان واداد ی ...
انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، حاشا سایر معانی: ناخستویی، واسرنگیدن، ارندان، پرده پوشی، ناپذیرایی، عاق سازی، دست رد (بر سینه ی کسی) زدن، پس زدن، روگردانی، رجوع شود به: self-denial [ریاضیات] ضد ...
رفع کننده ادعا یا مسئولیت سایر معانی: انکار، ناهستویی، ارندان، (حقوق) ترک دعوی، انصراف (از ادعا و غیره)، برگاشت [کامپیوتر] رفع کننده ی مسئولیت - جمله ای که فردی را از مسئولیتی مبرا می کند. د ...
انکار کردن، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن سایر معانی: (معمولا جلوهمگان) پوزش خواهی کردن، استغفار کردن، توبه کردن، (حرف یا ادعای خود را) پس گرفتن [حق ...