قی کردن، اوغ زدن سایر معانی: (هنگام استفراغ کردن) عق زدن، اوهزدن [بهداشت] آروغ - آرغ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] کشش پیوند - ظرفیت
طولکاهی [علوم نظامی] کاهش طول بدنۀ هواگَرد ترابری برای تولید نسخهای جدید از آن
واژههای مصوب فرهنگستان
قسمت اخر مسابقه، مسیر انتهایی مسابقه، دور اخر سایر معانی: (زمین مسابقات اسبدوانی و دو - فاصله ی میان آخرین پیچ و خط پایان مسابقه) پایانراه
[برق و الکترونیک] خط گشاننده بخشی از موجبر یا خط هم محور صلب که طول فیزیکی آن برای اصلاح طول الکتریکی اش قابل تغییر است . برای نیل به این هدف، از روش تلسکوپی استفاده می شود .
بسط، توسعه دادن، استراحت کردن سایر معانی: گشاد کردن، گسترده یا دراز کردن
[کوه نوردی] برانکار پیگوت
[نساجی] کشش ریسندگی - کشش اعمالی در مرحله ریسندگی
ارفاق کردن، مستثنی کردن، (مقررات و غیره) شل گرفتن
[پلیمر] قالبگیری دمشی کششی
[ریاضیات] شکل دهی انبساطی، شکل دهی کششی
[زمین شناسی] کشیدگی خط