ازروی بی تصمیمی، دودلانه، با تردید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارنج، بزحمت، ساعیانه، چنانکه نماینده زحمت باشد
شدیدا، جدا، قویا سایر معانی: شدیدا، قویا، جدا
لجوجانه، ازروی سرسختی، سخت