صمغ، رزین، صمغ کاج، انگم کاج، راتیانه، با صمغ پوشاندن سایر معانی: انگم، صمغ گیاهی، ژد، رجوع شود به: synthetic resin، resinate صمغ کاج [خودرو] رزین [شیمی] رزین، انگم، صمغ گیاهی [عمران و معمار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[معدن] پیچسنگ با گیرش چسبی (نگهداری)
[نساجی] تکمیل رزینی - تکمیل ضد چروک
[نساجی] تکمیل رزینی
[عمران و معماری] دوغاب رزینی
[پلیمر] تزریق رزین
[زمین شناسی] میلچه صمغی - یک ترشح صمغی فسیلی که می تواند از زغال سنگ جدا شود. فرضاً این ترشح در یک مجرای صمغی توسط بافت پوششی ثانویه نهشته می یابد.
[پلیمر] کمبود رزین، محل هایی که کاستی میزان رزین کافی برای تر کردن الیاف وجود دارد.
[زمین شناسی] قلع صمغی - رجوع شود به قلع کلوفونی (rosin tin).
صمغی، رزینی
صمغ، رزین، صمغ کاج، انگم کاج، راتیانه سایر معانی: با انگم آمیختن، انگم آمیز کردن، با انگم اشباع کردن، resin صمغ کاج، باصمغ پوشاندن
[نساجی] لبه رزین اندود شده - کناره رزین اندودشده