[حسابداری] سود گزارش شده به سهامداران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بر طبق، مطابق، طبق، بر حسب، بقول، بعقیدهء سایر معانی: 1- طبق، بنابر، 2- به نسبت، به ترتیب [ریاضیات] برحسب، بر طبق، طبق، با توجه به، به موجب، به قول، مطابق، به عقیده ی
مشهور، خوشنام سایر معانی: شایع، در افواه، گفته شده [حقوق] مشهور، معروف
فهرست نشده، در فهرست وارد نشده، ذکر نشده در فهرست، ذکر نشده در فهرست an unlisted phone number شمارهی تلفن که در دفتر تلفن ذکر نشده است