همتاسازی [زیستشناسی] فرایند دوتا شدن بهطوریکه نسخهای دقیق از نسخۀ اولیه بازسازی شود، مانند آنچه در مورد دِنا و رِنا اتفاق میافتد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] تکرار آزمایش [آمار] تکرار آزمایش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] تکرار مکرّر متعادل
[شیمی] خود همتاسازی
تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام سایر معانی: بسکرد، چندبارگی، دمادمی، دمگیری، پدیساری، عمل تکرار شده [عمران و معماری] تکرار [برق و الکترونیک] تکرار [صنایع غذایی] تکرار [ریاضی ...
خیال، شبح، تمثال، صورت خیالی، نمودناک، شباهت وهمی، شباهت ریایی، شباهتتصنعی سایر معانی: تصویر، فرتور، وانمودگر، تظاهر، ریاکاری
ساختاری دوشاخه که براثر باز شدن دو رشتۀ دِنای درحالهمتاسازی به وجود میآید [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
نوعی همتاسازی دِنا که در آن دوشاخههای همتاسازی در دو جهت مخالف هم پیش میروند [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
فرایندی که در آن از روی یک ویروس والد، ویروس یا شبهویروس جدید تولید میشود [زیستشناسی - میکربشناسی]
← حباب همتاسازی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]