[برق و الکترونیک] زمان سنج تکرار زمان سنجی که به تکرار چرخه کاری خود تا هنگام برداشته شدن فرمان تحریک ادامه می دهد.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] بتن دفع کننده
دفع، وازنش، تنفر، بیزاری، رد
حالت دفع، دفع شدنی
[ریاضیات] نیروی دافعه
پشیمانی، ندامت، توبه، اصلاح مسیر زندگی سایر معانی: پشیمانی، ندامت، توبه، اصلاح مسیر زندگی
تائب سایر معانی: وابسته به پشیمانی، نادمانه، ندامت آمیز، توبه آمیز، پشیمان، توبه کار
توبه کار سایر معانی: توبه کار
دوباره دارای جمعیت کردن، دوباره دارای سکنه کردن، دوباره مسکون ساختن
(نمایش ها یا نقش ها یا آوازها یا آهنگ ها و غیره ای که هنرمند یا دسته ی هنرمندان برآن مسلط اند و می توانند با کمی تمرین انجام دهند) مجموعه، اندوزه، گردآورد، رپرتوار، (کلیه ی روش ها و ترفندها ...
[کامپیوتر] تکرار کننده دستگاهی که سیگنالها را از طریق کابل شبکه یا رادیو دریافت کرده و مجددا آنها را ارسال می کند . در نتیجه بر محدودیت های طول کابل یامحدوده ی رادیویی تسلط دارد . دستگاه تکر ...
برگردان، رقم بازگردنده سایر معانی: (صدا یا واژه یا قافیه و غیره) تکراری، مکرر، در اعشاری رقم بازگردنده