[کامپیوتر] پاک کننده ی لکه ها - فیلتر عکاسی که لکه ها را از عکسها و تصاویر پاک می کند. به طور فنی، این فیلتر تمام گرههای سلول تصویری را که از اندازه مشخصی پایین تر باشند، حذف می کند؛ اگر چه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرشیو انتقالی [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اسناد یا منابع آرشیوی متعلق به یک کشور که به هر دلیل به کشوری دیگر منتقل شده باشد|||متـ . آرشیو کوچیده migrated archives||| آرشی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پوشرنگزدا [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مادهای که پس از مالیده شدن بر پوشش، آن را نرم و برداشتن پوشش را از سطح آسان میکند ...
ربودن، دزدیدن، دور کردن، ادم دزدیدن، سرقت کردن، از مرکز بدن دور کردن سایر معانی: آدم ربایی کردن، آدم دزدیدن، (زیست شناسی) از محور بدن دور کردن، ورا بردن، جدا کردن، دزدیدن شخص، ازمرکز بدن دور ...
قهوه، درخت قهوه سایر معانی: (گیاه شناسی) بته ی قهوه (جنس coffea از خانواده ی madder)، دانه های قرمز رنگ این گیاه که پس از بودادن و آرد شدن تبدیل به قهوه می شود (coffee beans هم می گویند)، مه ...
حشره زدایی کردن، (برنامه ی کامپیوتر و غیره ـ یافتن و از بین بردن عیوب و خطاها و اجزای خراب) عیب زدایی کردن، اشکال زدایی کردن [کامپیوتر] اشکال زدایی ؛ اشکال زدائی کردن - اشکال زدایی، رفع اشکا ...
کم کردن، کسر کردن، وضع کردن، منفی کردن سایر معانی: کسر کردن از، کاستن از، منها کردن [ریاضیات] استنتاج کردن، کسر کردن، کم کردن
جدا، منفصل، غیر ذیعلاقه سایر معانی: جدا (شده)، غیرمتصل، باز (شده)، باز از هم، مجزا، بی اعتنا، بی علاقه، نادلبسته، بی گرایش، بی طرف، نادرگیر [ریاضیات] منفصل، جدا
جابجا کردن، از جا دررفتن سایر معانی: (استخوان و مفصل) جا به جا شدن، در رفتن، در جای عوضی قرار دادن، جا به جا کردن، تغییر مکان دادن، بی خانمان کردن، از جادررفتن استخوان
بی نظم، بی ترتیب، اشفته، نا مرتب، نامنظم، مختل شده سایر معانی: درهم و برهم، مغشوش، ناسرواد، ناراستاد، پریشان، پرهرج و مرج، پرآشوب، آشفته، پرهنگامه، بیمار، دچار اختلال [نساجی] نامنظم - پیوند ...
طرد کردن، تکفیر کردن سایر معانی: (از کلیسا اخراج و از مراسم مذهبی مانند ازدواج یا کفن و دفن محروم کردن) تکفیر کردن، بی دین خواندن، تکفیر شده، تکفیری، آدم تکفیر شده
دفع کردن، اخراج کردن، تطهیر کردن سایر معانی: اخراج کردن ارواح پلید