نوسازی کردن، تعمیر اساسی کردن، نونما کردن، نوسازمان کردن، نوسامان کردن، بهسازی کردن، تجدید نظر اصلاحی کردن، (رجوع شود به: vamp بعلاوه ی re-)، تجدید سازمان، تجدید بنا، دوباره رویه انداختن، دو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا) بازسازی شهری (به ویژه محلات فقیرنشین) [عمران و معماری] بازسازی شهری - نوسازی شهری
احیای زمین تخریبشده برای دستیابی به سطح قبلی تولید و پایدار نگهداشتن آن [مهندسی محیط زیست و انرژی]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربرد سامانمند فنّاوری و روشهای مهندسی و اصول علمی در بررسی و حل مشکلات افراد ناتوان یا کمتوان در حوزههای آموزشی و شغلی و حملونقل و زندگی مستقل و دیگر فعالیتها ...