خرد کردن، کاستن، خرد ساختن، کم کردن، تقلیل دادن، تنزل دادن، مطیع کردن، ساده کردن، استحاله کردن سایر معانی: کاهش دادن، پایین آوردن، کاهیدن، کاهاندن، ویدا کردن، کاست کردن، از قیمت کاستن، ارزان ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معمارى : کاهیده [برق و الکترونیک] کاهیده، کاهش یافته [ریاضیات] تقلیل داده شده، کاهش یافته، ساده شده، مخفف، تقلیل یافته
[ریاضیات] مشخصه ی تحویل یافته، اثر تحویل یافته
[ریاضیات] معادله ی مشخصه ی تقلیل یافته
(قدیمی) فقر و فاقه، نداری، بی بضاعتی، بینوایی، بیچیزی
[ریاضیات] گروه تحویل یافته ی کلیفرد
[ریاضیات] معادله ی درجه ی سه ناقص
[ریاضیات] معادله ی کاهش یافته، معادله ی تقلیل یافته
[ریاضیات] صورت تحویل یافته
[برق و الکترونیک] ارتفاع کاهیده
[ریاضیات] بازرسی کاهش یافته
[کامپیوتر] کامپیوتر مجموعه دستورالعمل های کاسته شده [برق و الکترونیک] کامپیوتر با مجموعه دستورالعملهای کاهش یافته [ دیسک ] پردازنده کامپیوتری که مجموعه کوچکی از دسورالعملهای پایه را، با کنار ...