ابزاری برای ثبت موجهای اقیانوسی [اقیانوسشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
دستگاهی که پیوسته اطلاعات مختلف را دربارۀ تجهیزات و سامانههای واپایی کشتی ضبط و ذخیره میکند [حملونقل دریایی]
دستگاه ضبط و پخش ویدیو است که از کاست استفاده میکند. [فرهنگ اصطلاحات سینمایی]
فرهنگ واژههای آزاد
دفتر خدماتی بزرگی که با بهرهگیری از دفاتر کوچکتر مسئول اجرای برنامههای روابطعمومی یا تبلیغات یک سازمان بزرگ است [روابطعمومی و تبلیغات بازرگانی] ...
سامانهای که در آن اطلاعات پزشکی بیمار سرپایی جمعآوری و نگهداری و پردازش الکترونیکی میشود [مدیریت سلامت]
دستگاهی تعبیهشده در یک محفظۀ بسیار محکم که مؤلفههای پرواز را برای بررسی علت سوانح احتمالی ثبت میکند [حملونقل هوایی]
سندی شامل متغیرهای جوشکاری برای تولید نمونه جوشمان، همراه با نتایج قابلقبول حاصل از آزمونها برای تأیید مشخصات دستورنامه جوشکاری [مهندسی جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ...
سابقه کیفری افراد مجرم که پلیس قضایی در قالب پروندههای مجزا تهیه و تکمیل میکند و در دایرهای ویژه بایگانی و درصورت لزوم بازیابی میشود [علوم نظامی] ...
مسئول ضبط صدای فیلم در هنگام فیلمبرداری، که در تلویزیون همزمان کار صداآمیزی را هم انجام میدهد [سینما و تلویزیون]
مسئول صداآمیزی باندهای صدای فیلم شامل گفتوگو و موسیقی و جلوههای صوتی و صداسازیها، و ساخت خروجی صوتی نهایی [سینما و تلویزیون]
فردی که مسئول دستگاه ضبط صدا در صحنه است|||متـ . متصدی دستگاه ضبط [سینما و تلویزیون]
مجموعۀ اسناد و نقشهها و نمودارهایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند [مدیریت - مدیریت پروژه]