رکورد شکن، فرداد شکن، بی سابقه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب مدرک [حسابداری] فرم رکورد [کامپیوتر] قالب رکورد
نوک ضبط [برق و الکترونیک] هد ضبط
طرح بندی مدرک [کامپیوتر] ترتیب کلی رکوردها، طرح کلی رکوردها
[برق و الکترونیک] محیط ضبط محیط فیزیکی که دستگاه ضبط فکس روی تصویری از موضوع نسخه برداری را می سازد .
[حقوق] ثبت شده، مستند
پیشینه یا سابقه خدمت
[حقوق] سوابق رسیدگی
گرامافون [برق و الکترونیک] پخش صفحه نگهدارنده ی گردان موتوری که با استفاده از یک پیکاپ گرامفون سیگنالهای AF را از صفحه گرامافون به دست می آورد . این سیگنالها باید برای تقویت بیشتر، پیش از با ...
بهترین نر هائی که تاکنون یادداشت یا ثبت شده
[کامپیوتر] اشاره گر رکورد
[کامپیوتر] جداکننده رکوردها