انکار کردن، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن سایر معانی: (معمولا جلوهمگان) پوزش خواهی کردن، استغفار کردن، توبه کردن، (حرف یا ادعای خود را) پس گرفتن [حق ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوزش خواهی، عذرخواهی اشکار
انکار کردن، منکر شدن، رد کردن سایر معانی: حاشا کردن، زیر (چیزی) زدن، باطل شمردن، نپذیرفتن، شانه خالی کردن، (ازدواج یا نامزدی را) لغو کردن، به هم زدن، جدا شدن [حقوق] رد و نفی کردن، انکار کردن ...
ابطال، الغا، لغو کردن سایر معانی: (قانون یا گواهینامه و غیره) باطل کردن، الغا کردن، ناارج کردن، ناهوده کردن، فسخ کردن، به هم زدن، مانع شدن [حقوق] فسخ کردن، باطل کردن، لغو کردن، رجوع کردن ...
پس گرفتن سایر معانی: 1- پس گرفتن (چیزی یا حرفی یا ادعایی) 2- پس دادن (چیزی خریداری شده)، پس بردن
فاسد کردن، خراب کردن، تباه کردن، تباه شدن، معیوب ساختن، بلا اثر کردن، ناپاک ساختن سایر معانی: ناقص کردن، معیوب کردن، دچار ضلالت کردن، گمراه کردن، پست کردن، (قرارداد یا سند و غیره) بی اعتبار ...