[عمران و معماری] برخورد جلو به عقب - تصادف جلو به عقب - تصادم جلو به عقب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] کامیون تخلیه کننده بار از عقب [معدن] کامیون عقب ریز (ترابری)
[سینما] صفحه فشار پشتی
شیشۀ کناری انتهایی [قطعات و اجزای خودرو] انتهاییترین شیشۀ کناری، علاوهبر لچکی، در برخی از خودروها
واژههای مصوب فرهنگستان
[معدن] جکهای گیرش عقبی (حفر چاه و تونل)
[پلیمر] دیفرانسیل عقب خودرو
شیشۀ عقب [قطعات و اجزای خودرو] شیشۀ یکپارچۀ بزرگ در عقب خودرو
برفپاککن عقب [قطعات و اجزای خودرو] برفپاککنی که شیشۀ عقب خودرو را پاک میکند
[نساجی] سرژه جابجا شده
گور بازبسامان [باستانشناسی] گوری که در آن بقایای استخوانی یک جسد برخلاف حالت طبیعی آن دوباره ساماندهی شده است
بعقب، در عقب
عقب افتادگی (پرداخت)، رجوع شود به: arrears، پس افتادگی