واقعگرایی [علوم سیاسی و روابط بینالملل] نگرشی مبتنی بر حقایق موجود و عمل براساس آنچه هست، نه آنچه باید باشد|||متـ . واقعگرایی کلاسیک classical realism ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ضدواقعگرایی اخلاقی [فلسفه] دیدگاهی در فرااخلاق مبنی بر اینکه هیچ واقعیت اخلاقی مستقل از ذهن وجود ندارد
نوواقعگرایی [علوم سیاسی و روابط بینالملل] نگرشی در سیاست بینالملل که ضمن پذیرش مبانی واقعگرایی، بر تأثیر ساختار نظام بینالملل بر تعامل دولتها تأکید دارد|| ...
[زمین شناسی] تجسم عکسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثبات، استواری
احتمال، راست نمایی، شباهت به واقعیت سایر معانی: واقع مانندی، محتمل نمایی، راستین نمایی، عین نمایی [سینما] عین نمایی
نگرشی در سیاست بینالملل که ضمن پذیرش مبانی واقعگرایی، بر تأثیر ساختار نظام بینالملل بر تعامل دولتها تأکید دارد|||متـ . واقعگرایی ساختاری structural realism [علو ...
دیدگاهی در فرااخلاق مبنی بر اینکه ویژگیهای اخلاقی و امور واقعِ اخلاقی، مستقل از ذهن وجود دارند [فلسفه]
← نوواقعگرایی [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
← واقعگرایی نوکلاسیک [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
نوعی واقعگرایی که بیشتر بر انگیزههای موجود در پس سیاست خارجی دولتها و تأثیر عوامل داخلی بر رفتار خارجی آنها تأکید میورزد تا بر ساختار جهانی و عوامل جهانی مؤثر بر رفتار خار ...
← واقعگرایی [علوم سیاسی و روابط بینالملل]