خوانا، قابل خواندن، خواندنی سایر معانی: سزاوار خواندن، خوانا (legible هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] داده قابل فهم برای ماشین - نوعی داده که به صورتی از طریق دستگاه ورودی می تواند وارد کامپیوتر شود. نمونه های این نوع داده ها شامل دیسکها و نوارهای مغناطیسی، دیسکای نوری، کارتهای سو ...
قیافه خشک و بی روح، قیافه خشک و بی روح داشتن سایر معانی: با قیافه گیری، با قیافه ی ساختگی، (برای پنهان سازی شوخی وغیره قیافه ی جدی گرفتن) قیافه گرفتن، (چهره - عمدا) بی حالت یا بی بیان شدن یا ...
روشن، خوانا سایر معانی: (خط و غیره) خوانا
پیچیده، غامض، غیر صریح، غیر مفهوم سایر معانی: غیر قابل فهم، درک نکردنی، نا مفهوم، غام