زیستگاه یا عارضهای خطی، مانند معبر یا مجرا یا پرچین، که امکان جابهجایی را بین گیاهان و جانوران دو زیستگاه مجزا فراهم میکند [مهندسی منابع طبیعی - شاخه حیاتوحش] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سفر طولانی غالبا بینقارهای که با هواپیما معمولا بیش از پنج ساعت طول میکشد [گردشگری و جهانگردی]
سفری درونقارهای یا محلی که با هواپیما معمولا کمتر از پنج ساعت طول میکشد [گردشگری و جهانگردی]
گونهای گور دالاندار کوچک دورۀ نوسنگی، دارای دو حجره یا بیشتر، در زیر یک تپۀ واحد [باستانشناسی]
گوری که پلهای حفر شده است [باستانشناسی]
تپۀ بزرگی از خاک و سنگ که در بعضی تدفینها بر روی گور ساخته میشد [باستانشناسی]
پارچه یا جامهای که برای پوشاندن جسد در هنگام تدفین به کار میرود [باستانشناسی]
گورستان باستانی، بهویژه در عصر مفرغ و آهن اروپا، بدون سازههای روزمینی مانند گورنشان یا سنگافراشت (orthostat) [باستانشناسی]