عقلانیت، معقولیت سایر معانی: خردپذیری، خردمندی، بخردی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] ملاک خِردپذیری
یاوه، مزخرف سایر معانی: (امریکا - خودمانی) چرند، زکی، د!، nonsense یاوه، بیهوده
درستى، صحت، حقانیت، عدالت، حق بودن
یاوه، مزخرف، مهمل، حرف پوچ، خارج از منطق، یاوگی سایر معانی: چرند، پرت و پلا، کتره، دری وری، جفنگ، چرت و پرت، ترهه (ترهات)، شر و ور، (رفتار) بی ادبانه، گستاخانه، احمقانه، نامعقول، زشت، (واژه ...
موهومات، موهوم پرستی سایر معانی: خرافه، کژباور، خرافه پرستی، کژ باوری، خرافات