قسمت، نسبت، ضریب، ضرب کننده، نسبیت، نسبت معین و ثابت سایر معانی: رسد، بهر، برچند، سهم [حسابداری] نسبت [شیمی] نسبت [برق و الکترونیک] نسبت - نسبت مقدار به دست آمده از تقسیم کمیتی به کمیت دیگر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
[برق و الکترونیک] آشکارساز نسبت مدار آشکارساز FM با دو دیود که نیاز به محدود کننده در ورودی آن نیست . خروجی صوتی بانسبت دو ولتاژ IF ایجاد شده تعیین می شود که دامنه های نسبی آنها تابعی از بسا ...
[ریاضیات] برآورد نسبت، براورد نسبی
برآوردگر نسبتی [آمار] برآوردگری که دربردارندۀ نسبت دو متغیر تصادفی است
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] برآوردکننده نسبت [ریاضیات] برآورد کننده ی نسبیت [آمار] برآوردگر نسبتی
[ریاضیات] اندازه گیری نسبی
[آمار] نسبت متغیّرهای نرمال دومتغیّره
[ریاضیات] نسبت تناسب
مقیاس نسبتی [آمار] نوعی مقیاس اندازهگیری با ویژگیهای مشابه مقیاس فاصلهای، ولی دارای صفر واقعی بهجای صفر قراردادی ...
[حسابداری] مقیاس نسبی [ریاضیات] مقیاس نسبی
[صنعت] نرخ روند