زبان دراز، سرکش، بی تربیت، خشن، شهوانی، افسار گیسخته، گدای سمج و بیادب سایر معانی: (اسکاتلند)، بی ادب، عامی، حشری، شهوتی، برانگیخته (از نظر جنسی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عرق، کنیاک، براندی سایر معانی: مشروب الکلی حاصل از تخمیر آب میوه، براندی (مشروب الکلی که از شراب به دست می آید)، با کنیاک مخلوط کردن
عرق الوبالو
هرزه، شهوانی، شهوت انگیز سایر معانی: وابسته به یا بیانگر شهوت و هرزگی، آژوناک