[نساجی] سیستم برنامه ریزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامپیوتر : برنامه نویسى مجدد [کامپیوتر] برنامه نویسی مجدد
[کامپیوتر] برنامه نویسی بالا به پایین نوعی روش برنامه نویسی که در ان ابتدا طرح کلی برنامه نوشته شه و سپس اجزای طرح پر می شود . نگرش بالا به پایین معمولاً بهترین روش نوشتن برنامه های پیچیده ا ...
[عمران و معماری] برنامه ریزی حمل و نقل
[کامپیوتر] زبان برنامه نویسی تورینگ
[کامپیوتر] سیستم عملکرد تک برنامه ای
بار، محموله، بارگیری، عمل پرکردن تفنگ باگلوله، بارکنش، امیختن مواد خارجی به شراب سایر معانی: عمل بار کردن، وسیله ی بار کردن یا بارگیری، (بیمه نامه) اضافه هزینه، (داد و ستد سهام) کمیسیون اولی ...
تحصیل، بررسی، مطالعه، اتاق مطالعه، غور وبررسی، موضوع تحصیلی، درس، مطالعه کردن، درس خواندن، اموختن، بررسی کردن، خواندن، فرا گرفتن، تحصیل کردن سایر معانی: پژوهش، تحقیق، آموزش، یادگیری، رشته ی ...
شاخهای از ریاضی که تابعی خطی را با در نظر گرفتن تعدادی قید خطی کمینه یا بیشینه میسازد [ریاضی]
واژههای مصوب فرهنگستان
شیوۀ برنامهنویسی به روش شیءگرا [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
1. به هم فشردن ماسه یا دیرگداز به شکل تودۀ فشرده 2. فشردن ماسۀ قالبگیری برای شکلدهی قالب [مهندسی مواد و متالورژی]