[برق و الکترونیک] تنظیم ساکت مدار تنظیمی که خروجی گیرنده رادیویی را تا وقتی که به درستی روی موج حامل ورودی تنظیم شود، ساکت نگه می دارد .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] زون آرام - زون نیمه سطحی که تأثیرگذار نیست؛ به عنوان مثال زون آرامی که با بی هنجاری های مغناطیسی یا جاذبه همراه نمی شود.
ارام کردن، ساکت کردن، تسکین دادن سایر معانی: (انگلیس) آرام کردن، خواباندن، quiet ارام کردن
[برق و الکترونیک] حساسیت سکوت کمترین سیگنال ورودی که به ازای آن نسبت سیگنال به نویز خروجی از حد معینی در گیرنده های FM تجاوز نمی کند .
ارامش، سکون سایر معانی: آرامش، آسودگی، صفا، سکوت
[حقوق] شرط مندرج در اجازه نامه یا سند انتقال مبنی بر تضمین استفاده بلامعارض و بدون مزاحمت از ملک، واگذاری مطلق
ناارامی، بی قراری، بی قرار، ناراحت کردن، مضطرب ساختن، اشفتن، بیارام کردن، اسوده نگذاشتن سایر معانی: ناآرام کردن، مشوش کردن، نگران کردن، دلواپس کردن، ناآرامی، تشویش، نگرانی، دل شوریدگی، دلواپ ...
[برق و الکترونیک] نویزگیری قابلیت گیرنده در کاهش نویز زمینه با حضور سیگنال مطلوب که بر حسب دسی بل بیان می شود.
فرو رفتن در اندیشه ها و خیالات خود، خواب و خیال
محرمانه سایر معانی: نهانی ,بطورپوشیده
بی جان شدن، بی حس و بی روح کردن سایر معانی: دلگیر و غم آفرین کردن، از نشاط (یا شدت یا نیروی چیزی) کاستن، ملالت آور کردن، (درد) کشتن، بی حس کردن، کرخ کردن یا شدن، خرف کردن [برق و الکترونیک] ت ...
فوت، مردگی، مرگ، درگذشت، فنا، اجل، خاموش سازی یافوت، خواب مرگ سایر معانی: وفات، موت، تلف شدن زندگی، مرگ و میر، نابودی، تباهی، از میان رفتن، مرگ مانند، مرگسان، قتل، خونریزی، اعدام، (مهجور) هر ...