با استعداد، زیرک، زرنگ، چابک، معقول، با هوش، ناقلا، با خرد سایر معانی: گر بز، رند، زبر دست، بشول، هژیر، چست، زبل، مرد رند، نیرنگ باز، زرنگ (با تداعی منفی)، آب زیر کاه، رندانه، ماهرانه، زبردس ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی