ترمزگیری سریع [ریلی] فرایندی در ترمزگیری که در طی آن افت فشار در لوله ترمز بالا میرود و بهسرعت از یک واگن به واگن دیگر در طول قطار منتقل میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نان دارای خمیر زودپز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازیگری که زودبه زودهیئت خودرابرای بازی دیگرعوکند
[عمران و معماری] رس روان - رس حساس - رس بسیار حساس [زمین شناسی] رس حساس، رس روان، بتن زنده، رس روان، روان رس - - رسی که تمامی یا نزدیک به تمام مقاومت برشی آن پس از توزیع، از بین می رود؛ رسی ...
گوش تیز
تیزچشم
تفنگی که پیاپی میتواندتیراندازی کند
[آب و خاک] جریان سریع
(مواد خوراکی را برای حفظ طعم و غیره) به سرعت منجمد کردن، تند سجیدن، تند یخاندن، به سرعت فریز کردن، غذارا بسرعت سرد کردن برای حفظ مواد غذایی ازفساد [مهندسی گاز] بسرعت سرد شدن
رشدسریع، تندرویی
[نفت] دکل تندخیز
فتیله توپ یا اتش بازى