صفت قیدنما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(حقوق) شبه عقد، شبه قرارداد، قرارداد تلویحی، شبه عقد [حقوق] شبه عقد، شبه قرارداد
شیمى : شبه حلقه اى [شیمی] شبه حلقه ای
[ریاضیات] شبه استوانه
حق شبیه به حق ارتفاق
[آمار] شبه آزمایش
[ریاضیات] اندازه ی شبه ناوردا [آمار] اندازه شبه ناوردا
[آمار] تابع شبه درستنمایی
شبهمیانه [آمار] میانۀ حاصل از تعمیم میانۀ نمونه به میانگین حسابی هر زوجی از آمارههای ترتیبی که نسبت به میانۀ نمونه بهصورت متقارن مرتب شده باشند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] شبه مولکول
[برق و الکترونیک] مدارشبه تکپ پایا مدار تک پایا یی که با سرعت بالای نسبت به بسامد طبیعی خود، تحریک می شود.
[ریاضیات] روش شبه نیوتن [آمار] ---###text2###---