چهار نفری، انجمنی مرکب از چهار تن، چهار نفری سایر معانی: حکومت چهار نفری، رهبران چهارگانه، quadrumvir م
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدد چهار، چهار سایر معانی: گروه چهارتایی، چهارتا، چهارگانه، چهار عدد، چهار ساله، قایق تندرو چهار نفره [برق و الکترونیک] چهار [ریاضیات] چهار