میل، خوش مزگی، مزه، رغبت، خوش مزه کردن سایر معانی: چاشنی، چشته، شور، شور و شوق، شوق و ذوق، اشتیاق، نیازش، تراشه ی پوست پرتقال یا لیمو ترش (که برای خوش طعم سازی در مشروب یا خوراک می اندازند) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیرو، زور، انرژی، زیپ، زیپ لباس را کشیدن، زیپ دار کردن، با سرعت و انرژی حرکت کردن سایر معانی: (صدای حرکت سریع مثلا صدای گذشتن پیکان یا گلوله از کنار گوش) صفیر، غژ، ویژ، فش، جر، (عامیانه) اشت ...
تیرهای از موردسانان با یک سرده و دو گونه و برگهای ساده با آرایش مارپیچی و بدون گوشواره (stipule) که گلهای آنها بهصورت پیرامادگی (perigynous) است با پنج تا هشت کاسبرگ ...
واژههای مصوب فرهنگستان
1. سوراخ کردن با سوزن یا چاقو 2. زخم یا مجرای ناشی از سوراخ کردن [علوم پایۀ پزشکی]
1. سوراخ کردن با سوزن یا چاقو 2. زخم یا مجرای ناشی از سوراخ کردن [علوم سلامت]
ابزاری مکانیکی که با حرکت تفنگی، در جان ریل سوراخ ایجاد میکند [حملونقل ریلی]
ابزاری مربوط به خط که از آن برای سوراخ کردن جای پیچ یا میخ و فرو بردن آنها در ریلبندهای چوبی استفاده میشود|||متـ . سنبۀ تراورس [حملونقل ریلی] ...
منسوب به کنترپوان [موسیقی]