(فلات مرتفع و سرد و خشک به ویژه در کوه های امریکای جنوبی) پونا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوت، مهر، ضرب، مشت، خپله، استامپ، منگنه، ضربت مشت، مشت زدن بر، منگنه کردن، سوراخ کردن سایر معانی: (نام شخصیت مرد در نمایش punch and judy که کوژپشت و دارای بینی عقابی است) پانچ، (با منگنه) سو ...
کارت پانچ (که در منگنه ی ساعتی و یا در داده پردازی کاربرد دارد)، کارت منگنه [ریاضیات] کارت منگنه، کارت منگنه شده
(پزشکی) مشت مستی (راه رفتن بی توازن و آهسته و صحبت پر مکث و اختلال فکری در اثر خوردن مشت بسیار به سر - به ویژه در میان مشت بازان)
لب مطلب، جمله اساسی و اصلی سایر معانی: شاه بیت، بخش اصلی شوخی یا ((جوک))
1- ساعت خروج خود از محل کار را ثبت کردن (با قرار ددن کارت در منگنه ی ساعتی) 2- (خودمانی) کتک زدن، مشت کاری کردن، سقلمه زدن
punchboard کارت کارمندی که در مقابل هر روز یاهر ساعت کار انرا سورا کنند [حسابداری] کارت منگنه شده در کامپیوتر [کامپیوتر] کارت منگنه . - کارت سوراخ شده، کارت پانچ شده - کاغذ محکمی که روی آن ...
نوار کاغذی منگنه شده
نوار منگنه شده [حسابداری] نوار منگنه شده در کامپیوتر
لوده، ادم خپله، نمایش پهلوان کچل سایر معانی: دلقک، پهلوان کچل، مسخره
[زمین شناسی] ریزمنفذ - یکی از منفذها،سوراخ ها یا لوله های کوچک و نسبتاً جادار که به صورت عمودی با فاصله ای متغیر از سطح داخلی یا خارجی پوسته یک براکیوپود امتداد یافته است.این واژه همچنین به ...
پَرگَنۀ نقطهای [زیستشناسی - میکربشناسی] پَرگَنهای به شکل نقاط بسیار کوچک
واژههای مصوب فرهنگستان